در طول ده سالی که از حیات سیاسی آنگلا مرکل، صدراعظم 61 ساله آلمان، میگذرد عناوین مختلفی به وی داده شده است، از سیاستمدار چیره دست، ترفندباز یا عملگرا گرفته تا بانوی آهنین؛ به اعتراف خود آلمانیها در سیاستهای مرکل سایه و روشنهای زیادی وجود دارد که درک اندیشه سیاسی وی را ابهامآمیز میکند. از جملۀ این ابهامات که نیازمند موشکافی است، تصمیم مرکل برای پهنکردن فرش قرمز برای استقبال از پناهجویان و به فاصله اندکی، اعمال محدودیتهای مرزی علیه آنها بود.
کمتر از دو هفته پیش، مرکل به طور کاملاً غیر منتظره و بر خلاف ديگر رهبران اروپايي، از آمادگي کشورش براي پذيرش پناهجويان سوری خبر داد. آلمان اعلام کرده بود این کشور ظرفیت پذیرش 800 هزار تا یک میلیون پناهجو را دارد.
با این حال این ژست «انساندوستانه» چندان طول نکشید و روز یکشنبه برلین با تعلیق موقت توافقنامه شنگن که عبور و مرور آزاد در اتحادیه اروپا را تضمین میکند، مرزهای خود را به روی پناهجویان بست.
این چرخش مواضع تعجب بسیاری از تحلیلگران را برانگیخت و این سؤال را مطرح کرد که به راستی هدف مرکل از این تصمیمات چیست؟
به گفته افرادی که از نزدیک مرکل را میشناسند، یکی از ویژگیهای او صبر و سکوت طولانیمدت در برابر وقایع سیاسی و اجتماعی در سطح ملی و بینالمللی است. سابقه وی هم نشان میدهد که در بحرانها همیشه تا آخرین لحظه صبر میکند و بعد وارد عمل میشود چرا که از ریسک گریزان است. ماه گذشته، تقریباً سه روز طول کشید تا مرکل علیه خشونتها در یکی از استانهای غربی این کشور موضعگیری کند. او پس از اینکه رسانهها و رقبای سیاسی، از سکوتش در رابطه با این حمله انتقاد کردند، وارد عمل شد. تصمیم جنجالی وی برای میزبانی از پناهجویان سوری نیز پس از شدت گرفتن انتقادات علیه کم توجهی دولت به بحران و پس از اینکه نگرانیها درباره افزایش شمار حملات علیه مراکز اسکان پناهجویان اوج گرفت، اتخاذ شد.
به اعتقاد تحلیلگران، اعلام آمادگی آلمان برای پذیرش پناهجویان سوری بخشی از راهبرد همیشگی مرکل برای پیروی از افکار عمومی برای کسب محبوبیت بود. هرچند که مرکل میگوید کشورش در این بحران صرفاً به وظیفه «اخلاقى و قانونىاش» عمل کرد. مشابه این سیاست را میتوان در تصمیم مرکل برای تعطیلی نیروگاههای اتمی آلمان به دنبال فاجعه اتمی نیروگاه اتمی فوکوشیمای ژاپن در ماه مارس 2011 دانست که در پی تظاهرات وسیع گروهها و فعالان محیط زیست در آلمان صورت گرفت. هرچند که این تصمیم ناگهانی از نگرانی و دغدغه افکار عمومی پس از حادثه ژاپن کاست اما با افزایش بیسابقه قیمت برق، صنایع آلمان با مشکلات فراوانی مواجه شدند.
اعلام میزبانی از پناهجویان سوری هم نه تنها افزایش محبوبیت خانم صدراعظم در میان مردم آلمان را به همراه داشت بلکه موجب شد وی به «صدراعظم پناهجویان» مشهور شود و تصاویر وی در میان پناهجویان دست به دست شود.
در نظرسنجی که در تاریخ 17 شهریور برای شبکه تلویزیونی ZDF آلمان انجام شد 62 درصد از شرکت کنندگان اظهار داشتند که کشور توانایی مدیریت سیل پناهجویان را دارد در حالی که تنها 35 درصد پاسخ دادند که آلمان مغلوب موج ورود پناهجویان شده است.
پس از ماهها انتقادات تند و آتشین رسانهها از مرکل به خاطر مواضع سرسختانه وی در قبال آتن در بحران بدهی یونان، اکنون ترسیم چهره مرکل به عنوان «مادری مهربان» برای قاره اروپا یک موفقیت تبلیغاتی برای وی محسوب میشد.
در واقع این فرصتی بود برای مرکل تا از شخصیتی منفور در بحران یونان به قهرمان بحران پناهجویان بدل شود.
اما با گذشت یک هفته و زمانی که سیل پناهجویان، بسیاری از شهرهای کشور را فرا گرفت، مشکلات و کمبودها به مرور آشکار شد. پناهجویان نیاز به خانه، غذا، وسایل و امکانات بهداشتی داشتند اما ظرفیت محدود بود. در حقیقت تصمیم ناگهانی دولت برای میزبانی از پناهجویان بدون هماهنگی با مقامات ایالتی و شهرداریها که مسئولیت اصلی ساماندهی امور پناهجویان را برعهده داشتند، اتخاذ شده بود. در نتیجه هیچگونه زمینهسازی قبلی برای پذیرش آنها صورت نگرفته بود. مقامات محلی با اعلام اینکه اوضاع از کنترل آنها خارج شده است اعلام کردند که از پذیرش شمار بیشتری پناهجو عاجز هستند.
برلین برای فائق آمدن بر کاستیها، وعده کمکهای مالی بیشتری داد اما این وعدهها نمیتوانست در تغییر واقعیات موجود نقشی داشته باشد و اگر اوضاع به همین شکل ادامه مییافت، این خطر وجود داشت که افکار عمومی دولت را مسئول کاستیهایی بدانند که برای مرکل چندان مطلوب نبود.
از طرف دیگر، در حالی که سیاست خانم مرکل، وی را در میان افکار عمومی به یک قهرمان بدل کرده بود، در بین محافظهکاران دولت ائتلافی آلمان با مخالفت هایی روبه رو شد. این مخالفتها در ایالت جنوبی باواریا (بایرن) که با اتریش هم مرز است و میزبان بخش اعظم پناهجویان از مجارستان بود، بیشتر قابل لمس بود.
به اعتقاد تحلیلگران، مرکل و مشاورانش با توجه به شرایط موجود به دنبال راهی بودند تا بتوانند ضمن کاستن از فشار روی مسئولان اجرایی ساماندهی امور پناهجویان، بدون تخریب وجهه دولت، رقبای سیاسی را نیز راضی نگاه دارند. تصمیم برلین برای اعمال محدویتها در مرز آلمان با اتریش را میتوان در راستای همین سیاست ارزیابی کرد.
بعلاوه، آلمان با بستن مرزها قصد داشت ضمن اعمال فشار بر شرکای اروپایی، آنها را وادار کند سیاست سهمیه اجباری پذیرش پناهجو در سطح اروپا را بپذیرند. به باور تحلیلگران، آلمان با این سیاست میخواست به سایر کشورهای اتحادیه اروپا نشان دهد که تمایل ندارد و یا قادر نیست بحران پناهجویان را به تنهایی حل کند.
در واقع به نظر می رسد اعمال کنترل مرزی یک اقدام عملی و ماهرانه در راستای کاستن از انتقادات و همزمان هدایت شرکای اروپایی به سمت و سوی مورد نظر برلین بوده است. چرا که با اعمال محدودیتها، هنوز هم پناهجویان وارد آلمان می شوند اما همزمان این پیام به هم حزبیهای مرکل داده میشود که انتقادات آنها بی فایده نبوده و افکار عمومی هم انتظارات خود را محدود میکنند.
در این میان هرچند که فرش قرمز آلمان برای استقبال از پناهجویان جمع شد اما مرکل تلاش کرد همچنان جایگاه خود را به عنوان «قهرمان پناهجویان» حفظ کند.
وی اخیراً در پاسخ به انتقادات در مورد نحوه مدیریت بحران، میزبانی از پناهجویان را سیاستی درست توصیف کرد و گفت هرگز برای آن عذرخواهی نخواهد کرد.
با این وجود آثار تصمیمات مرکل در ارتباط با بحران پناهجویان میتواند برای جامعه آلمان تبعات طولانی مدت داشته باشد. بعد از بحران بدهی های یونان، بحران پناهجویان بزرگترین چالش برای مرکل و هم حزبی هایش که اکنون در نیمه دوره سوم صدارت است، در آزمون سرنوشتساز انتخابات 2017 خواهد بود.
نویسنده: سید محمد هاشمی